لالالا

لا لا لا نخواب دنیا خسیسه

واسه کمتر کسی خوب مینویسه

یکی لبهاش تو خوابم غرق خنده ست

یکی تو خوابم پلکاش خیسه خیسه

لا لا لا نخواب سودی نداره

همون بهتر که بشماری ستاره

که ماه غصه اش نشه تنها بیداره

لا لا لا نخواب باز هم سفر رفت

نمیدونم به کاروان یا خزر رفت

فقط دردم اینه مثل همیشه بدون اطلاع و بی خبر رفت

لا لا لا نخواب میدونه جنگه

دست هر کی میبینی یه تفنگه

یه عمره دور چشماش گشتم اما نفهمیدم اون چشما چه رنگه

لا لا لا نخواب زندونه دنیا سر ناسازگاری داره با ما

بشین باز هم دعا کن واسه اون که مارو اینجا گذاشت تنهای تنها

لا لا لا نخواب اون راه دوره خدا میدونه که حالش چه جوره

توی خلوت میگم اینجا کسی نیست خداییش که دلم خیلی صبوره

لا لا لا نخواب تیره است چرا غم مثل آتش فشان میمونه داغم

نیست به جون گلدونا کم غصه ای

هزار شب شد هزار شب شد نیومد باز سراغم

لا لا لا نخواب خواب که دوا نیست

دل دیوونه داشتن که خطا نیست

میگن دست از سرش بردار

نمیشه آخه عاشق شدن که دست ما نیست

تنها میمونم کاش اون قدر چشماتو بدونم

لا لا لا نخواب چرا چشمات پر خشمه عزیزم

مگه من مثل اونا نامهربونم

لا لا لا نخواب ماه رو نگاه من

من اسفند رو میارم تو دعا کن

بگو برگرده پیش ما بمونه کتاب حافظ رو بردار و وا کن

لا لا لا نخواب سرما تو راهه همیشه عمر خوشبختی کوتاهه

میگن با یه فرشته اونو دیدن دروغه جون دریا اشتباهه

تلخه جدایی کمر خم میشه زیر بیوفایی

لا لا لا نخواب تو بیدار باش همه تو خواب نازن

برای کی پس بخونم لا لا یی

لا لا لا نخواب تنهایی زرده اگه طولانی شه مثل یه درده

اگه چشم انتظار باشی که هیچی دروغ میگیبه دل که برمیگرده

لا لا لا نخواب اشکت زلاله مثل بارون پای نخل وصاله

من و تو هم شب و هم قلبیم ولی اون چی؟چقدر اون بیخیاله

لا لا لا نخواب دنیا خسیسه

واسه کمتر کسی خوب مینویسه

یکی لبهاش تو خوابم غرق خنده ست

یکی تو خوابم پلکاش خیسه خیسه

لا لا لا نخواب عاشق یه سیبه همیشه سرخ و تب دار و غریبه

تا اون بالاست رسیده است اما تنهاست پایین هم که بیفته بی نصیبه

لا لا لا نخواب اینجا سیاهی پر اما تو تنگه قصه ماهی

اونی که ما ها رو بیدار نگه داشت الهی خواب باشه حالا الهی

لا لا لا نخواب تا اون بخوابه بشین آنقدر تا که خورشید بتابه

زمونی که یقین کردم بیدار شدبخواب با یاد عکسی که تو یه قابه

بیدار حالا دیگه باید بخوابی پس لا لا لا بخواب لا لا لا بخواب

دیگه تو میتونی بخوابی ببین خورشید اومد بالای بالا

لا لا لا این هم بود سرنوشتم

این از امروزم و این از سرگذشتم

نمیخوابم تا تو برگردی یک روز

منم خواب رو واسه اون روز گذاشتم

 

 

 




ادامه مطلب

[ یکشنبه 90/6/6 ] [ 12:6 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

*love* عاشقونه

کاش در دهکده عشق فراوانی بود
توی بازار صداقت کمی ارزانی یود
کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم
مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود
کاش به حرمت دلهای مسافر هر شب
روی شفاف تزین خاطره مهمانی بود
کاش دریا کمی از درد خودش کم می کرد
قرض می داد به ما هرچه پریشانی بود
کاش به تشنگی پونه که پاسخ دادیم
رنگ رفتار من و لحن تو انسانی بود
مثل حافظ که پر از معجزه و الهامست
کاش رنگ شب ما هم کمی عرفانی بود
چه قدر شعر نوشتیم برای باران
غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود
کاش سهراب نمی رفت به این زودی ها
دل پر از صحبت این شاعر کاشانی بود
کاش دل ها پر افسانه ی نیما می شد
و به یادش همه شب ماه چراغانی بود
کاش اسم همه دخترکان اینجا
نام گلهای پر از شبنم ایرانی بود
کاش چشمان پر از پرسش مردم کمتر
غرق این زندگی سنگی و سیمانی بود
کاش دنیای دل ما شبی از این شبها
غرق هر چیز که می خواهی و می دانی بود
دل اگر رفت شبی کاش دعایی بکنیم
راز این شعر همین مصرع پایانی بود




ادامه مطلب

[ یکشنبه 90/6/6 ] [ 12:5 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

برو بی وفا

از پشت شیشه می دیدم

دست هاش تو دستای تو بود

دیگه بهم دروغ نگو

نگو کسی پیشت نبود

نگو که باور ندارم

حرفای عاشقونتو

جمع کن ببر از دل من

اون عشق بچه گونه تو

برات یه بازیچه بودم

تو لحظه های بی کسی

گفتی فقط منو داری

دل نمی دی به هیچ کسی

اما فراموشت شده

حرفایی که بهم زدی

گفتی به من عشق منی

دیدی به من نارو زدی

برای رفتن از پیشت

چقدر حراسونه دلت

مگه می خوای کجا بری

اینجوری گریونه چشمت

اگه نمی دونی بدون

دلم شکسته از دلت

نفرین قلب عاشقم

همیشه هست پشت سرت




ادامه مطلب

[ یکشنبه 90/6/6 ] [ 12:4 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

منو ببخش

اگه دلم تنگ میشه خیلی برات منو ببخش


اگه نگام گم میشه تو شهر چشات منو ببخش


منو ببخش اگه شبا ستاره هارو میشمارم


اگه همش پیش همه بهت میگم دوست دارم


منو ببخش اگه برات سبد سبد گل می چینم


منو ببخش اگه شبا فقط تورو خواب میبینم


منو ببخش اگه تورو میسپارمت دست خدا


اگه پیش غریبه ها به جای تو میگم شما


منو ببخش اگه واسه تو خیلی کمم تو یه فرشته ای و من خیلی باشم یه ادمم


منو ببخش اگه میخام بشی مال خودم


ببخش اگه کمم ولی زیادی عاشقت شدم


×××××××××××××××


بیایید گاه گداری در سکوت



به خود و به چهره ننگین زندگی بنگریم تا بدانیم



در کدام سوی این استوانه گم شده ایم...

 




ادامه مطلب

[ یکشنبه 90/6/6 ] [ 12:4 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

نامه

درست یک سال پیش بود آره یادم میاد .........

 

یه شب نسبتا سردی بود من تو کوچه هادنبالش میکردم........

 


هرچی صداش میزدم بر نمیگشت آخر کنار اون خیابون شلوغ مجبور شد وایسته


تازه وقتی هم که برگشت هر چی اصرار کردم ناممو بگیره قبول نمیکردم


وای یادش بخیر....................


یادمه از بس نجابت داشت تو چشام نگا نمیکرد..........


آخر کار اونقد اصرار کردم که سرشو آورد بالا.......

 


وااااااااای خدااااااااااااااای من دیگه از همون لحظه برق چشاش منو زندونیه خودش کرد


نمیدونین..............نمیدونین چه حسی داشتم  دستو پام داشت میلرزید..


اصلا یه عشق پاکو تو چشاش میدیدم............


نه نمیتونی تصور کنی بت حق میدم اینی که من میگم با همه فرق داشت..


خلاصه نامه رو بش دادمو واسم شد سنگ صبور.........


اما حیف خیلی زود از دستش دادم..........


خلاصه چون امروز درست یک ساله از اون روزی که با هم آشنا شدیم میگذره

 

اما دیگه ندارمش اومدم تا با انرژی بیشتر واسش بنویسمو بیادش باشم

 

 تا شاید از دلتنگیم کم بشه...........


میخوام بگم هنوز که هنوزه میخوامش..........


هنوزم یادش روزی هزار بار میاد جلو چشامو رد میشه هنوزم بش افتخار میکنم

 

به قول شاعر که میگه :


با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه/با خبر باش که من غرق گناهم همه عمر


الان درست 5 ماه و 10 روزه که ندیدمش........


هر روز که میگذره تقویمو برمیدارمو تو اون روز مینویسم "یه روزه سیاه دیگه"


خیلی دلم واسش تنگ شده.................


خیلی دلم میخواست بش بگم:


تو رفتی و من هم خواهم رفت فرق تو با من این است

 

 که من شاهد رفتنت بودمو تو.....................

 

 

 

   **** پای من خسته از این رفتن بود/قصه ام قصه ی دل کندن بود****

 

 


        *** دل که دادم به یارم دیدم/راهش افسوس جدا از من بود***

 

 

دلم تنگه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




ادامه مطلب

[ یکشنبه 90/6/6 ] [ 12:3 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

تقدیم به همه اونایی که دوسشون داریم اما نمیدونن

دلم میخواد یه روز بیاد که من بازم ببینمت.......


بهت بگم دوست دارم بگم تو خواب میبینمت...


بگم که عاشقت منم بگم که دیوونت منم......

 

 

دلم میخواست یه روز میشد تورو تو آغوش بگیرم...


سر بذاری رو شونه هام دستاتو محکم بگیرم.....

 

دلم میخواست بهت بگم وقتی که خواستی تو بری...


یه جور بری صدای پات هیچ کسو بیدار نکنه.......


یه بی وفای دیگه باز مارو گرفتار نکنه........

 

رفتی بدون که عشق تو موند تا ابد تو قلب من....


تموم لحظه های ما خاطره شد تو قلب من........

 

 

گر چه میدونم رفتی وجدایمون تا ابده ...


اما بدون فاصلمون کوچیکتر از یک عدده......

 

 

                     دوست دارم خییییییییییییییییلیییییییییییی




ادامه مطلب

[ یکشنبه 90/6/6 ] [ 12:2 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]