سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بغض نیمهکاره

 

آن که می گوید دوستت می دارم

خنیاگر غمگینی است

که آوازش را ازدست داده است.

ای کاش عشق را زبان سخن بود.

 هزار کاکلی شاددر چشمان توست

هزار قناری خاموش در گلوی من.

ای کاش عشق را زبان سخن بود.

آن که می گوید دوستت می دارم

دل اندوهگین شبی است

که مهتابش را می جوید.

ای کاش عشق را زبان سخن بود

 هزار آفتاب خندان در خرام توست

هزار ستاره ی گریان

در تمنای من.

 عشق را...

ای کاش زبان سخن بود.

 

 

بغض نیمه‌کاره

تکرار دروغ‌هایت

گلویم را می‌فشارد

از ساده‌لوحی بی‌شرم خاطراتم بیزارم

آنگاه که از خودم می‌پرسم:

«هنوز دوستم دارد؟!...حتی به دروغ-»

همچون روز روشن بر من هویداست

که در مسیر زندگی ات روانه خواهی شد

و شاید هیچگاه من در خاطرت نمانم

و من بی شک هر جا باشم

نشانی از تو دارم

که با تو بودن را برایم زنده می کند

تو می روی و من با لبخند بدرقه ات می کنم

من می مانم و کوله باری از احساس تنهایی

می مانم

باز هم مثل همیشه

اما می دانم

در تنهایی هم

با من هستی

سخته عاشق باشی ولی هیشکی ندونه
 

اشکاتو زودی پاک کنی تا کسی ندونه

 

سخته دوسش داشته باشی ولی ندونه

 

سخته نگاهش بکنی اما نخونه




ادامه مطلب

[ جمعه 91/7/14 ] [ 12:25 صبح ] [ محمدجوادصحرائی ]

کسی آمد که حرف عشقو با ما زد !

    کسی آمد که حرف عشقو با ما زد !
     دل ترسوی ما هم دل به دریا زد !
     به یک دریای طوفانی دل ما رفته مهمانی ...
     چه دوره ساحلش از دور پیدا نیست ...
     یه عمری راهه و در قدرت ما نیست ...
     باید پارو نزد وا داد ! باید دل رو به دریا داد !
     خودش می بردت هر جا دلش خواست ...
     به هر جا برد بدون ساحل همونجاست ...
     به امیدی که ساحل داره این دریا !
     به امیدی که آروم میشه تا فردا !
     به امیدی که این دریا فقط شاه ماهی داره !
     به عشقی که نمی بینی شباشو بی ستاره !
     دل ما رفته مهمانی به یک دریای طوفانی ...
     باید پارو نزد وا داد ! باید دل رو به دریا داد ! 
     خودش می بردت هر جا دلش خواست ...
      به هر جا برد بدون ساحل همونجاست ...

خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد

نخواست او به منِ خسته بی‌گمان برسد

شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت

کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟

چه می‌کنی اگر او را که خواستی یک عمر

به راحتی کسی از راه ناگهان برسد ...

رها کنی، برود، از دلت جدا باشد

به آنکه دوست‌ترش داشته ... به آن برسد

رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند

خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد

گلایه‌ای نکنی بغض خویش را بخوری

که هق هق تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند که ... نه! نفرین نمی‌کنم که مباد

به او که عاشق او بوده‌ام زیان برسد

خدا کند فقط این عشق از سرم برود

خدا کند که فقط زود آن زمان برسد




ادامه مطلب

[ جمعه 91/7/14 ] [ 12:24 صبح ] [ محمدجوادصحرائی ]

من به تو خندیدم

 


من به تو خندیدم

چون که می دانستم

تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی

پدرم از پی تو تند دوید

و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه

پدر پیر من است

من به تو خندیدم

تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت: برو

چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را

و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت




ادامه مطلب

[ جمعه 91/7/14 ] [ 12:24 صبح ] [ محمدجوادصحرائی ]

زندگی کن و شادباش

 

زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی
 که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین میبرد

 شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت
 پس همیشه شاد باش

 امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنمینت بشمار
 شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد

 کسی را که امیدوار است هیچگاه ناامید نکن
 شاید امید تنها دارائی او باشد

 اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد
 صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد

 هیچ وقت به خدا نگو یه مشکل بزرگ دارم
 به مشکل بگو من یه خدای بزرگ دارم

 دوست داشتن بهترین شکل مالکیت
 و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است

 خوب گوش کردن را یاد بگیریم
 گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند

 وقتی از شادی به هوا میپری
 مواظب باش کسی زمین رو از زیر پاهات نکشه

 مهم بودن خوبه
 ولی خوب بودن خیلی مهم تره

 فراموش نکن قطاری که ار ریل خارج شده، ممکن است آزاد باشد
 ولی راه به جائی نخواهد برد

 میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان
 یا بگوئی : خدا به خیر کنه، باز صبح شده
 انتخاب با توست

 اگر در کاری موفق شوی
 دوستان دروغین و دشمنان واقعی بدست خواهی آورد

 زندگی کتابی است پر ماجرا
 هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز

 مثل ساحل آرام باش
 تا مثل دریا بی قرارت باشند

 جائی در پشت ذهنت به خاطر بسپار
 که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست

 یک دوست وفادار تجسم حقیقی از جنس آسمانی هاست
 که اگر پیدا کردی قدرش را بدان

 فکر کردن به گذشته
 مانند دویدن به دنبال باد است

 باد همیشه می وزد
 میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی، هم آسیاب بادی
 تصمیم با توست

 آدمی ساخته افکار خویش است
 فردا همان خواهد شد که آنروز به آن می اندیشد

 برای روزهای بارانی سایه بانی باید ساخت
 برای روزهای پیری اندوخته ای باید داشت

 برای آنان که مفهوم پرواز را نمیفهمند
 هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر میشوی

 فرق است بین دوست داشتن و داشتن دوست
 دوست داشتن امری لحظه ایست
 ولی داشتن دوست استمرار لحظه های دوست داشتن است

 اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند
 ما همه به خیال اینکه زیادی داریم فروشنده خواهیم بود

 علف هرز چیه؟!
 گیاهی که هنوز فوایدش کشف نشده
 پس هرگز دنیا را بی ارزش حساب نکن

 زنان هوشیارتر از آن هستند
 که مردانگی خود را به همسران خود نشان بدهند
 سعی کن اعتمادت از آنها سلب نشود

 تاریک ترین ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشید است
 پس همیشه امید به روشنایی داشته باش

 چه خوب می شد اگر، اطلاعات را با عقل اشتباه نمی گرفتیم و عشق را با هوس
 و حلال را با حرام و دنیا را با عقبی و رحمان را با شیطان

 بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا




ادامه مطلب

[ جمعه 91/7/14 ] [ 12:23 صبح ] [ محمدجوادصحرائی ]

وقتی که...

وقتی که...

وقتی تو خودت گیر می کنی 
 
وقتی همه چیز برات میشه یه سوال !
 
وقتی توی تکرار صحنه ها اسیر میشی
 
وقتی اونقدر خسته میشی که حتی از فکر کردن به فکر کردن هم بیزار میشی
 
وقتی کسی نیست که بفهمه چی میگی 
 
وقتی مطمئنی ! اونی که امروز میاد فردا میره ..
 
وقتی مجبوری خودتم گول بزنی 
 
وقتی حتی شهامت خیلی چیزها رو نداری !!!
 
وقتی می دونی هیچ کس و هیچ چیز خودش نیست
 
وقتی می دونی همه چی دروغه
 
وقتی می دونی که نباید به هیچ قول و قراری ! اعتماد کنی
 
وقتی می فهمی که نباید می فهمیدی ..
 
وقتی روزگار یادت میده که باید سوخت و ساخت
 
وقتی می خندی به اینکه کارت از گریه گذشته 
 
وقتی قراره هیچ چی جای خودش نباشه
 
وقتی منتظر یه اتفاقی و اون اتفاق هیچ وقت نمی افته ..
 
 وقتی نباید اونی باشی که هستی 
 
وقتی بهت می فهمونن دوست داشتن یه معاملست ! 
 
وقتی تو رو بخاطر صداقتت محکوم می کنن  
 
وقتی خوشحال میشن که غرورت بشکنه
 
وقتی حرفاتو فقط دیوار می فهمه ! ...
 
وقتی.......................... ......

 .

.

.

.

.

.

.

.

.

میشی اینی که من الان هستم



ادامه مطلب

[ جمعه 91/7/14 ] [ 12:22 صبح ] [ محمدجوادصحرائی ]

یه وقتایی هست


یه وقتایی هست

میبینی فقط خودتی و خودت ... !

دوســـت داری ،

همـــدرد نداری ...

خانـــواده داری ،

حمــــایت نداری ...

عشــق داری ،

تکـــیه گاه نداری ...

مثل همیشه ؛

هــمه چی داری و هــیچی نداری!!




ادامه مطلب

[ جمعه 91/7/14 ] [ 12:21 صبح ] [ محمدجوادصحرائی ]

خدا جهان تاریکی محض است...

خدا جهان تاریکی محض است...

خدایا … دیگر زمینت بوی زندگی نمیدهد…

خدایا... کودکان گل فروش را می بینی؟

مردان خانه به دوش...

دخترکان تن فروش...

مادران سیاه پوش...

واعظان دین فروش...

محرابهای فرش پوش...

پسران کلیه فروش ...

زبانهای عشق فروش...

انسانهای آدم فروش...

همه را می بینی....

میخواهم یک تکه از آسمانت را بخرم دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد.

حس نوشت :

مدتی است که شده ام یکی از دیگرانی که مادرشان مرده...
میدونم روزی هم میرسد که میشوم یکی از فلانی های بیچاره که چه زود رفت...




ادامه مطلب

[ جمعه 91/7/14 ] [ 12:21 صبح ] [ محمدجوادصحرائی ]

خدایا کمی عشق ببار...

دعای باران چرا ؟


دعای عشق بخوان !!


این روزها دلها تشنه ترند تا زمین ؟


خدایا کمی عشق ببار...




ادامه مطلب

[ جمعه 91/7/14 ] [ 12:20 صبح ] [ محمدجوادصحرائی ]

شده یه چیزی تو دلت سنگینی کنه....؟؟؟

شده یه چیزی تو دلت سنگینی کنه....؟؟؟

خیلی سخته ادم کسی رو نداشته باشه...

دلش لک بزنه که با یکی درد دل کنه ولی هیچکی نباشه...

نتونه به هیچکی اعتماد کنه هر چی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه ...

نتونه آخرش برسه به یه بن بست ...

تک وتنها با یه دلی که هی وسوسش می کنه اونو خالی کنه ...

اما راهی رو نمی بینه سرش روکه بالا می کنه آسمون رو می بینه به اون هم نمی تونه بگه...

خیری از آسمون هم ندیده

مگه چند بار اشک های شبونش رو پاک کرده...؟!

بهش محل هم نداده تا رفته گریه کنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن کرده تا کم نیاره ...

خیلی سخته آدم خودش به تنهایی خو کنه اما دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله...

خیلی سخته آدم ندونه کدوم طرفیه؟!

خیلی سخته آدم احساس کنه خدا اونو از بنده ها ش جدا کرده ...

خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می کنی داره به حرفات گوش می ده یا ...

پرده ی گناهات اونقدر ضخیم شده که صدات به خدا نمی رسه....




ادامه مطلب

[ جمعه 91/7/14 ] [ 12:20 صبح ] [ محمدجوادصحرائی ]

معادله ی جالب و خنده دار

 

معادله 1

انسان = خواب + خوراک + کار+ تفریح

الاغ = خواب + خوراک

پس

انسان = الاغ + کار + تفریح

وبنابرین

تفریح – انسان = الاغ + کار

بعبارت دیگر

انسانی که تفریح ندارد = الاغی که فقط کار می کند

*****

معادله 2

مرد = خواب + خوراک + درآمد

الاغ = خواب + خوراک

پس

مرد = الاغ + درآمد

و بنابرین

درآمد – مرد = الاغ

بعبارت دیگر

مردی که درآمد ندارد = الاغ

*****

معادله 3

زن = خواب + خوراک + خرج پول

الاغ = خواب + خوراک

پس

زن = الاغ + خرج پول

وبنابرین

خرج پول – زن= الاغ

بعبارت دیگر

زنی که پول خرج نمی کند = الاغ

*****

نتیجه گیری:

از معادلات 2و3 داریم:

مردی که درآمد ندارد = زنی که پول خرج نمیکند

پس:

فرض منطقی 1: مردها درآمد دارند تا نگذارند زنها تبدیل به الاغ شوند..

و

فرض منطقی 2: زنها پول خرج می کنند تا نگذارند مردها تبدیل به الاغ شوند.

بنابرین داریم …

مرد + زن = الاغ + درآمد + الاغ + خرج پول

> و ازفرضهای1و2 نتیجه منطقی میگیریم که:

مرد + زن = 2 الاغی که با هم بخوشی زندگی میکنند!!!




ادامه مطلب

[ جمعه 91/7/14 ] [ 12:19 صبح ] [ محمدجوادصحرائی ]