دو حکایت جالب از عبید زاکانی : طنز ایران
شیطان را پرسیدند که کدام طایفه را دوست داری؟
گفت: دلالان را.
گفتند: چرا؟
گفت: از بهر آنکه من به سخن دروغ از ایشان خرسند بودم،
ایشان سوگند دروغ نیز بدان افزودند.
*********************
شخصی تیری به مرغی انداخت، خطا کرد.
رفیقش گفت: (( احسنت)) .
تیرانداز برآشفت که مرا ریشخند می کنی؟
گفت: (( می گویم احسنت،اما به مرغ)).
ادامه مطلب
[ سه شنبه 90/7/26 ] [ 12:8 صبح ] [ محمدجوادصحرائی ]