مردی که یکی از بزرگترین زلزله های قرن اخیر ایران را چند ساعت قبل
مردی که یکی از بزرگترین زلزله های قرن اخیر ایران را چند ساعت قبل از وقوع پیش بینی کرد!!
یزدفردا "رضا نکوهی :کودکی درسال 1323 در شهرستان طبس دیده به جهان گشود که اسمش را محمد نهادند.
او به دلیل اشتغال خانواده اش به امر دامداری در بیابانهای طبس از تحصیل باز ماند ،اما علم نه به سواد ظاهری که "العلم نور یقذف ا... فی قلب من یشاء" ...
محمد با تشکیل خانواده به امر کارگری در کوره ها ی آجرپزی یکی از روستاهای اطراف شهر مشغول شدو با تلاش در پی روزی حلال بود .
او هیچگاه از نمازاول وقت غفلت نورزید و مدام به تقوا و پرهیزگاری خود می افزود.
در این مسیر عنایاتی نیز به او می شد تا اینکه در 25 شهریور 57 در روستا خبری پیچید که محمد، خانواده اش را در وسط میدان روستا جمع کرده و می گوید زلزله ی وحشتناکی در راه است و مردم را از خطری که آنها را تهدید می کند آگاه می سازد والبته عدهای باورش می کنند و عده ی زیادی نیز باور نمی کنند آنچه را که محمد بدره می گوید !
اما محمد بدره در زیر نگاههای متعجب مردم، زیراندازی را روی سکویی در همان میدان می اندازد، خود و خانواده اش روی آن می نشینند.
هنوز چند ساعت از پیش بینی و اعلام خطر محمد بدره نمی گذرد، که زمان موعود فرا می رسد؛ حدود ساعت 7 و 36 دقیقه بعدازظهر 25شهریورماه 57 (ساعت 15 و 35 دقیقه و 56 ثانیه به وقت گرینویچ) (روز 16 سپتامبر 1978) شهرستان طبس به وسیلة یکی از بزرگترین زلزله های قرن اخیر ایران به لرزه درآمد و شهرزیبا و تاریخی طبس با سابقة بیش از 1000 سال قدمت بکلی ویران و 30 آبادی خراب و به 100 آبادی دیگر خسارت وارد آمد.
خسارتهای عمدة این زلزله در شعاع 30 کیلومتری طبس بود تلفات علیرغم جو هیجان زدة آن زمان رقمی حدود 20000 کشته را نشان می داد ولی آمار رسمی در مهر 57 از طرف مرکز آمار ایران 6363 نفر اعلام شد که 3662 نفر در طبس و 2701 نفر در آبادیهای اطراف آن بود.
در چند ثانیه هزاران نفر جان به جان آفرین تسلیم کردند و محمد بدره و خانواده اش اولین کسانی بودند که به حال مصدومین روستای خود رسیده و آنها را دلداری میدادند.
محمد بدره جزو اولین نفراتی بود که هر چه در توان داشت جهت کمک به جبهه اهدا نمود و در آخر از جان خود نیز مضایقه ننمود و 24 سال پیش در قطعه ای از بهشت_شلمچه_ به صف شهدای بدر و احد و سایر ملکوتیان بهشتی پیوست و پیکر پاکش چند روز بعد در هفتم بهمن 1365 تا روز موعود در زمین به ودیعه گذاشته شد.
او در پیامی برای آیندگان در وصیت نامه اش نوشت:"توصیه می کنم اگر شهید شدم اسلحه بر زمین افتاده ام را برگیرید. بر خصم زبون بتازید، نگذارید که اسلحه افتاده ی من را دشمن به چنگ آورد.کربلا من عاشق روی شمایم. کربلا من عاشق ایثار جانم."
روحش شاد یادش گرامی
ادامه مطلب