جفتک می زنم پس هستم !!!
دختر:
نوعی دستگاه بهانه گیر، انگیزه ای برای این که آدم مثل خر کار کند. طیف آن از اهل تریپ پسرکش شروع تا شیر برنج سیب زمینی نما ادامه می یابد.
کسی که درس می خواند درس می خواند درس می خواند و البته یک هنر دیگر هم دارد که آن هم این است که درس می خواند احتمالا اگر درس خواندن نبود، دخترها با کاشتن ابرو و برداشتن قسمت های اضافی دماغ ماجرا سعی در زدن پوز پسرها می کردند. تنها موجوداتی که در مقابل دشمن مشترک (پسرها) اختلاف پیدا می کنند. معمولا رفتن به سربازی را مثل دسته هونگ بر سر پسرها می کوبند!
پدر:
صاحب پول، اختیار. انواع باحال آن با به یاد آوردن خاطرات دوران نوجوانی و جوانی خود ضربه ای به پشت پسر خود زده و با گفتن الفاظ تحبیبی چون: «ای پدرسوخته » و «ببین چی تربیت کردم » او را به سمت هدف مشایعت می کند. ورژن های ضد حال آن هم به مثابه سد کرج در مقابل جفتک پرانی های محصول زندگی اش مقاومت می کند.
ماشین:
وسیله ای که آدم با آن اوقات فراغتش را که چیزی حدود 20 ساعت مفید در شبانه روز است در حاشیه خیابان های شهر پر می کند. معمولا باید با آن گازید تا موتورش از حلقش در بیاید. نصب انواع اگزوز، بادگیر و سر اگزوز و انواع خفن آلات دیگر باعث می شود آدم ذره ای از قافله جوانان و پیر مردان ساده سوار دور شود. لایی می کشم پس هستم! البته با تابلو کردن ماشین موردنظر کمی موارد منکراتی! گریبانگیر آدم می شود که آن را هم بی خیال! ماشین صافکاری نقاشی نشده، ماشین دخترها و کودکان نابالغ است!
درس:
ضد حالی که از ب کمپلکس هم بدمزه تر است. معمولا پدر و مادرها با کوبیدن آن بر سر پسرشان ابتدایی ترین حقوق یک بشر (مثل اجاره خانه مجردی، پول توجیبی یوروریی و هزینه سفر ماهانه به پاتایا و حومه) را از آدم دریغ می کنند. درس خواندن نه تنها باعث پیشرفت پسرها نمی شود، بلکه آنها را به میدان رقابتی می کشاند که در آن جلوی دخترها کلی دختر می شوند! شاعر در این باره گفته است:
از درس سخن گفتن و از درس شنیدن
با مردم بی درس ندانی که چه درد است
خواهر:
کسی که باعث ارتعاش رگ آدم می شود. تعقیب او و ریختن پته اش روی آب لذت بخش ترین تفریح بشری است. معمولا با لوس کردن خود پیش پدر و مادر سعی می کند امتیازهای دولا پهنا بگیرد.
اما خوب وقتی پای تقسیم ارث و اینها می رسد چنان ضایع می شود چنان ضایع می شود که نایژک های آدم هم حال می آید.
بعدالتحریر:
مباحثی که اگر در حیطه این موضوع به آنها می پرداختیم سانسور می شد:
والنتاین، همسایه، همکلاسی، اطاق، خانه ای که کسی در آن نیست (موسوم به خ خ)، کنار خیابان و..
نوعی دستگاه بهانه گیر، انگیزه ای برای این که آدم مثل خر کار کند. طیف آن از اهل تریپ پسرکش شروع تا شیر برنج سیب زمینی نما ادامه می یابد.
کسی که درس می خواند درس می خواند درس می خواند و البته یک هنر دیگر هم دارد که آن هم این است که درس می خواند احتمالا اگر درس خواندن نبود، دخترها با کاشتن ابرو و برداشتن قسمت های اضافی دماغ ماجرا سعی در زدن پوز پسرها می کردند. تنها موجوداتی که در مقابل دشمن مشترک (پسرها) اختلاف پیدا می کنند. معمولا رفتن به سربازی را مثل دسته هونگ بر سر پسرها می کوبند!
پدر:
صاحب پول، اختیار. انواع باحال آن با به یاد آوردن خاطرات دوران نوجوانی و جوانی خود ضربه ای به پشت پسر خود زده و با گفتن الفاظ تحبیبی چون: «ای پدرسوخته » و «ببین چی تربیت کردم » او را به سمت هدف مشایعت می کند. ورژن های ضد حال آن هم به مثابه سد کرج در مقابل جفتک پرانی های محصول زندگی اش مقاومت می کند.
ماشین:
وسیله ای که آدم با آن اوقات فراغتش را که چیزی حدود 20 ساعت مفید در شبانه روز است در حاشیه خیابان های شهر پر می کند. معمولا باید با آن گازید تا موتورش از حلقش در بیاید. نصب انواع اگزوز، بادگیر و سر اگزوز و انواع خفن آلات دیگر باعث می شود آدم ذره ای از قافله جوانان و پیر مردان ساده سوار دور شود. لایی می کشم پس هستم! البته با تابلو کردن ماشین موردنظر کمی موارد منکراتی! گریبانگیر آدم می شود که آن را هم بی خیال! ماشین صافکاری نقاشی نشده، ماشین دخترها و کودکان نابالغ است!
درس:
ضد حالی که از ب کمپلکس هم بدمزه تر است. معمولا پدر و مادرها با کوبیدن آن بر سر پسرشان ابتدایی ترین حقوق یک بشر (مثل اجاره خانه مجردی، پول توجیبی یوروریی و هزینه سفر ماهانه به پاتایا و حومه) را از آدم دریغ می کنند. درس خواندن نه تنها باعث پیشرفت پسرها نمی شود، بلکه آنها را به میدان رقابتی می کشاند که در آن جلوی دخترها کلی دختر می شوند! شاعر در این باره گفته است:
از درس سخن گفتن و از درس شنیدن
با مردم بی درس ندانی که چه درد است
خواهر:
کسی که باعث ارتعاش رگ آدم می شود. تعقیب او و ریختن پته اش روی آب لذت بخش ترین تفریح بشری است. معمولا با لوس کردن خود پیش پدر و مادر سعی می کند امتیازهای دولا پهنا بگیرد.
اما خوب وقتی پای تقسیم ارث و اینها می رسد چنان ضایع می شود چنان ضایع می شود که نایژک های آدم هم حال می آید.
بعدالتحریر:
مباحثی که اگر در حیطه این موضوع به آنها می پرداختیم سانسور می شد:
والنتاین، همسایه، همکلاسی، اطاق، خانه ای که کسی در آن نیست (موسوم به خ خ)، کنار خیابان و..
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 90/6/3 ] [ 3:56 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]