چقدر ساده بودم
چقدر ساده بودم که فکر میکردم اونم اندازه من عاشقه اونم مثل من وفاداره اونم شب و روزش منم و هزارتا فکر دیگه آره من مثل خیلی های دیگه اهل تفریح و خوش گذرونی و بریز و بپاش نبودم مثل بقیه اهل ....... نبودم واسه این بود که ازم خسته شد و من براش فقط یه دوست فابریک شدم و تفریحاتش با دوستاش بود قلبم خیلی شکسته و نمیدونم از این وضعیت رها میشم یا نه زندگیم بی معنی شده انگار تویه قمار زندگی بازنده شدم انگار این آخرین بازی بود و من دیگه راهی برای ادامه دادن ندارم خدایا خودت کمکم کن بتونم با این درد بسازم که دارم داغون میشم
ادامه مطلب
[ جمعه 91/7/14 ] [ 12:46 صبح ] [ محمدجوادصحرائی ]