.........
نعره های بی امونم گوش آسمونو کر کرد
.مگه فریادمو نشنید
که داره دیر میشه برگرد
آی بگوشش برسونید
کسی جز من نمیتونه کوله بار قصه هاشو روی دوشش بکشونه
این همه پیغومو پسغوم میفرستم که بدونه
داره دلواپسیش دنیامو به آتیش میکشونه
منکه جاشو پر نکردم شاید ا
صلا نمیدونه آی بگوشش برسونید
یکی اینجا نگرونه
نمیتونم بی تفاوت رو گذشته پا بذارم اونکه پاره ی تنم بود
چه جوری تنهاش بزارم
ادامه مطلب
[ شنبه 90/7/30 ] [ 12:56 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]