سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مفهوم عشق

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است .

از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد .

از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان .

از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است .

از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهی است .

از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد .

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست .

از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم ربائی هست که قلب را به سوی خود می کشد .

از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد .

از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .

از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود .

از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد .

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود .

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد.
ا
ز خودم پرسیدم عشق چیست؟گفتم …………………….
دوستت دارم تا اخرین نفس عزیزم.

راستی تصویر بالا کاراکتر چینی سنتی به مفهوم عشق است




ادامه مطلب

[ یکشنبه 90/7/3 ] [ 9:4 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

سام علیک

خوش اومدید بچه ها آدرس اصلی سایت پایین تره




ادامه مطلب

[ یکشنبه 90/7/3 ] [ 8:58 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

jok

سلام سلامتی میاره ، سلامتی نشاط میاره ، نشاط شادی میاره ، شادی زندگی میاره ، زندگی زن میاره ، زن بچه میاره ، بچه دردسر میاره ، دردسر بدبختی میاره ، اصلاً سلام نکن سنگین تری

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم اگر به خانه ی من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیار و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یه توپ دارم قلقلیه .موهای سرم فرفریه. پیام جدید نداشتم . سرت کلاه گذاشتم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ترکه و لره داشتن با هم حرف می زدن: لره: تو کجا به دنیا اومدی؟ ترکه: تو بیمارستان!! لره: آخی مریض بودی؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پلکهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد ، صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون میریزند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

درود بر تمام عاشقانی که راه عشق را پیمودند و عشق را در سینه حبس کردند و حرمت آنرا نگه داشتند... درود بر تمام عاشقانی که عشق را فهمیدند و از عشق به زیباییها رسیدند

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دیده از دیدار خوبان بر گرفتن مشکل است      /          هر که را این نصیحت میکند بی حوصلست

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خداوند به فرشتگان عقل داد بدون شهوت , حیوانات را شهوت داد بدون عقل و انسان را شهوت داد با عقل.هر انسانی عقلش به شهوتش غلبه کند بهتر از فرشتگان است .هر انسانی شهوتش بر عقلش غلبه کند بدتر از حیوانات است




ادامه مطلب

[ جمعه 90/6/25 ] [ 9:5 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

جملات زیبا

من و تو جر‌ات پرواز همه پرنده هاییم / واسه تا ابد رهایی ما دو بال آشناییم


دوست داشته باش و زندگی کن!زمان برای همیشه از آن تو نیست

..............

چقدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست!

...............

روحی که یک بار سایه خدا را دیده باشد ، هرگز از اشباح ابلیسان نخواهد ترسید

..............

خداوند به فرشتگان عقل داد، بدون شهوت.حیوانات را شهوت داد، بدون عقل و انسان را شهوت داد با عقل ؛ هر انسانی که عقلش به شهوتش غلبه کند از فرشتگان بهتر است و هر انسانی که شهوتش بر عقلش غلبه کند بدتر از حیوان است

.............

زمانی که متولد شدم یکی تو گوشم گفت تا آخر عمر با تو هستم! خندیدم و گفتم:تو کی هستی؟ گفت: غم و تنهایی

............

اگه مثل اشک تو چشمام بودی برای نگه داشتنت تا آخر عمر گریه نمیکردم

............

می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟ چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوای از دستش بدی

.............

هر گاه دیدی در اوج قدرت هستی به حباب فکر کن!

.............

نازم به ناز آن کی که ننازد به ناز خویش / ما را به ناز فروشان نیاز نیست / تا خدا بنده نواز است به بنده چه نیاز است!

............

اگر تمام شب را در حسرت از دست خورشید سر کنی لذت دیدن ستاره ها رو هم از دست می دهی!



ادامه مطلب

[ جمعه 90/6/25 ] [ 9:4 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

عاشقانه ها

دلم همچون آسمان، پر از ابرهای بارانی است، ای کاش دلم امشب بگرید، شاید که بغض چشمانم بشکند....

***************
ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت ویرانه دل ماست که با هرنگه تو صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت.....
 
***************
نابینا به ماه گفت : دوستت دارم . ــ ماه گفت : چه طوری ؟
تو که نمی بینی . ــ نابینا گفت : چون نمی بینمت دوستت دارم . ــ ماه گفت : چرا ؟
ــ نابینا گفت : اگر می دیدمت عاشق زیباییت می شدم ولی حالا که نمی بینمت عاشق خودت هستم
 
***************
به خورشید گفتم گرمی ات را به من بده تا به تو بدهم گفت دستانش گرمی مرا دارند به اسمان گفتم پاکیت را به من بده گفت چشمانش پاکی مرا دارند از دریا بزرگی و ارامشش را خواستم گفت قلب تو به اندازه اقیانوس است و ارامشت نیز.در مقابل دستان گرمت پاکی نگاهت و بزرگی و ارامش قلبت چیزی ندارم به تو تقدیم کنن جز قلبی که به عشق تو می تپد.
***************
پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست ..... هر وقت با تیکه های شکسته ی دل یک نفر ، یک پازل جدید براش ساختی هنر کردی
 
***************
گرمی دست هایت چیست که دستهایم آنها را میطلبد ؟ در آینه چشمهایم بنگر چه میبینی؟ آیا میبینی که تو را میبیند؟ صدای طپش قلبم را میشنوی که فریاد میزند دوستت دارم؟ دوست ندارم که بگویم دوستت دارم. دوست دارم که بدانی دوستت دارم!
 
***************
*ای کاش کودک بودم ، تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه تو، همه چیز را فراموش می کردم.
 
***************
* تو میروی و من فقط نگاهت میکنم، تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم، بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقی است..
 
***************
*در شیرینی بوسه غرق بودیم که ناگهان شوری اشک رابر لبانم احساس کردم و فهمیدم که این بوسه ی جدایس
***************



ادامه مطلب

[ جمعه 90/6/25 ] [ 9:3 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

خوش به حال

به نام خدا

خوش به حال کسی که نه غصه ای می خورد نه رنجی نه می داند دنیا دست کیه بی خیا له بی خیال هرچه

می خواهد بشود هرکه هر کاری می خواهد بکند ولی او بی خیال است حالا هم خیلی عمر می کند هم موی

سرش سیاه می ماند وهم اینکه موهایش کم هم نمی شوند حتی یک تار حالا چه به سرهمسر وفرزندان و

دوست وآشنا می آیدخدا می داند او غصه نمی خورد ایکاش می توانستم مثل او باشم . ایکاش..




ادامه مطلب

[ جمعه 90/6/25 ] [ 9:3 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

زن

زن فقط یک چیز را پنهان نگاه می‌دارد آنهم چیزی است که نمی‌داند.

زن شری است مورد نیاز.

وقتی زن خوب در خانه باشد، خوشی از در و دیوار می ریزد.

آنچه را زن بخواهد، خدا خواسته است.

انتخاب زن و هندوانه مشکل است.

آنکه را خدا زن داد، صبر همه داده.

گریه زن، دزدانه خندیدن است.

اسلحه زن اشک اوست.

اگر زن گناه کرد، شوهرش معصوم نیست.

زناشویی را ستایش کن اما زن نگیر




ادامه مطلب

[ جمعه 90/6/25 ] [ 9:2 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

شنبه عشق

شنبه : با نگاهی عاشق زارش شدم

یکشنبه : به اوگفتم گرفتارت شدم

دوشنبه : بی وفایی بود و من گریان شدم

سه شنبه : همچون مجنون عازم صحرا شدم

چهارشنبه: ز درد رویش بیمار شدم

پنج شنبه : اسیر درد هجرانش شدم

جمعه : مردم ، ااز عاشقی فانی شدم




ادامه مطلب

[ جمعه 90/6/25 ] [ 9:2 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

با عشق می توان ...!

 

 

کریس د برگ Chris de Burgh در متن یکی از ترانه های دوست داشتنی اش تحت عنوان she must have known ، از جمله می خواند: There is nothing that a love can’t heal

خیلی ها همچنان در باره ی اینکه بالاخره آیا عشقی حقیقی وجود دارد یا عشق چیست دچار سردرگمی اند اما چیزی که شاید نتوان آن را انکار کرد یا نادیده گرفت این است که با هر آنچه تحت عنوان "عشق"، احساس یا تجربه می شود نگاه فرد به دنیا و اطرافش دچار دگرگونی خوشایندی می شود، ناگهان، یک دنیا زیبایی که پیش از این مورد غفلت واقع می شده در برابر چشمان فرد آشکار می شود، و همه چیز رنگی تازه به خود می گیرد! با عشق می توان از هر چه مانع و دشواری و ناخوشی است گذر کرد! هنوز می توان به مدد عشق دنیایی مملو از تیرگی ها و ناکامی ها را تحمل پذیر تر و یا حتی سرشار از عطرها و رنگ ها و نورها کرد! و چرا که نه!




ادامه مطلب

[ جمعه 90/6/25 ] [ 9:1 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]

.....عشق

سنگ عشق
زمین عاشق شد و آتشفشان کرد و هزار هزار سنگ آتشین به هوا رفت. خدا یکی از آن هزار هزار سنگ آتشین را به من داد تا در سینه‌ام بگذارم و قلبم باشد.
حالا هروقت که روحم یخ می کند، سنگ آتشینم سرد می شود و تنها سنگش باقی می ماند و هروقت که عاشقم، سنگ آتشینم گُر می گیرد و تنها آتش‌اش می‌ماند.
مرا ببخش که روزی سنگم و روزی آتش.
مرا ببخش که در سینه‌ام سنگی آتشین است.

***
سیل عشق
عاشق شد و عشق قطره قطره پشت دلش جمع شد؛ و یک روز رسید که قلبش تَرَک برداشت و عشق از شکافِ دلش بیرون ریخت.
سیلی از عشق راه افتاد و جهان را عشق بُرد.
فردای آن روز خدا دوباره جهانی تازه خلق کرد.

***
مردم اما نمی دانند جهان چرا این همه تازه است. زیرا نمی‌دانند که هر روز کسی عاشق می‌شود و هر روز سیلی از عشق راه می‌افتد و هر روز جهان را عشق می‌بَرَد و خدا هر روز جهانی تازه خلق می کند!

***
رنگ عشق
در و دیوار دنیا رنگی است. رنگ عشق. خدا جهان را رنگ کرده است. رنگ عشق؛ و این رنگ همیشه تازه است و هرگز خشک نخواهد شد. از هر طرف که بگذری، لباست به گوشه‌ای خواهد گرفت و رنگی خواهی شد. اما کاش چندان هم محتاط نباشی؛ شاد باش و بی پروا بگذر، که خدا کسی را دوستتر دارد که لباس‌اش رنگی‌تر است!




ادامه مطلب

[ جمعه 90/6/25 ] [ 9:0 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]