سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیا حقوق زنان و مردان برابر است؟ 18+

از قدیم گفتن تساوی حقوق زن و مرد

ولی من تو این 20 و اندی سال این تساوی رو ندیدم در حق ما مردها همیشه اجحاف شده ولی همیشه زنها طلبکار بودن

قضاوت با شما

نمونه هایی در زیر آورده شده است:

در کودکی:

پسرها هر وقت شیطنت میکردند یک سیلی محکم صورتشان را نوازش میکرد
دخترها هر وقت شیطنت میکردند یک ضربه فانتزی به مات..... میخورد.
خودتان قضاوت کنید : کدام ضربه درد بیشتری دارد؟
Surprised Surprised Surprised Surprised

روزهای جمعه که مدرسه ها تعطیل بود :

پسرها برای خرید نان مجبور به بیگاری در صف نان بودند
دخترها کنار عروسک هایشان لالا میکردند


هنگامی که کارنامه ها را به دست والدین محترم میدادند :

پسرها شدیداً بخاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون!
دخترها هیچی نمی شدند. چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود!


هنگامی که پدر خانواده شب به منزل می آمد:

پسرها فرار میکردند و یه گوشه ای می خزیدند تا چغولی های مادر، کار دستشان ندهد
دخترها به بغل پدر می پریدند و چپ و راست قربون صدقه می شنویدندو لوس می کردن خودشون


روز اول مهر ماه که مدرسه ها باز میشد :

پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره 4 می زدند و مزین به لغت نامانوس کچل میشدند
دخترها فقط به پسرها میگفتند: چطوری کچل؟


در 18 سالگی :

پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند و 2 سال از زندگیشان هدر نرود
دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است. چرا خدا اونا نباید سربازی برن؟ چرا پادگان چهل دختر مال مردهاست؟ چرا


در دانشگاه:

پسرها همان روز اول عاشق میشوند و گند میزنند به امتحان ترم اولشان و مشروط می شوند
دخترها فقط در بوفه می نشینند و به پسرهایی که زیر چشمی به آنها نگاه می کنند افاده می فروشند.

واقعا که. مملکته داریم!




در هنگام نمره گرفتن:

پسرها خودشان را خار می کنند تا 9?5 آنها 10 شود و باز هم استاد قبول نکرده و در آخر می افتند!
دخترها فقط پیش استاد می روند و یک لبخند می زنند و نمره 4?5 آنها به 17 تبدیل می شود.


در کافی شاپ :

پسرها حساب می کنند.
دخترها می گویند : مرسی!


در مخ زدن:

پسرها باید دلقک بازی در بیاورند تا طرف تازه بفهمد که وجود دارند، دو ساعت منت بکشند تا طرف تلفن را بگیرد، هفته ها برنامه ریزی کنند تا طرف قرار بگذارد، ساعت ها باید خالی ببندند تا طرف خوشش بیاید و هنگام بهم خوردن رابطه ماه ها و در مواردی دیده شده است که سالها در هوای دلگرفته پاییز پیپ بکشند و قهوه بنوشند و هی آه بکشند.
دخترها فقط کافی است که یه لبخند بزنند و چشم ها را نازک کرده، لبها را غنچه و سری به سمت موافق تکان دهند و هرگاه رابطه بهم خورد فقط می گویند فدای سرم.

این قسمت واقعی نیست چون نسبت دخترها الان بیشتره و قحطی دوست اومده.


هنگام خواستگاری:

پسرها باید خانه، ماشین، شغل مناسب، مدرک دهن پر کن، قد رشید، هیکل خوش فرم، خوشتیپ و هزارتا کوفت و زهرمار داشته باشند و پشت سر هم از موفقیت ها و اخلاق خوب و …. برای عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری برای نشون کردن در دست سرکار علیه عروس خانم بکنند
دخترها فقط کافی است بنشینند و لام تا کام حرف نزنند


هنگام ازدواج:

پسرها باید شیربها، مهریه، خرید عروسی، جواهرات گوناگون، جشن و سالن و … را از سر قبر پدرشون تهیه کنند. این یکی دیگه هیچ!
دخترها فقط باید جهیزیه بدهند که احتمالا به دلیل شروع خرید جهزیه از اوان کودکی همش بنجل شده و آقای داماد باید با تحمل هزارتا منت آنها را قبول کرده، دور ریخته و یه سری جدید بخرد!


هنگام زندگی عشقولانه دو نفره:

پسرها باید بگویند: چشم! و البته اگر هم نگویند دو قطره اشک کنار چشمان مژگان خانم ها آنها را وادار به چشم گفتن می کند!
دخترها هم باید دستور بدهند و دیگر هیچ.


کار کردن :

پسرها مثل سگ پا سوخته باید از صبح خروس خوان تا آخر شب کار کنند و همش تو فکر غرولند مدیر و قسط عقب افتاده بانک و قبض برق و آب باشند و در آخر نعششان را با بدبختی به خانه برسانند
دختر ها فقط کافی است که کلید ماشین لباس شویی، کلید ماشین ظرفشویی و کلید مایکرو فر را فشار دهند و در حالیکه ناخن هایشان را مانی کور می کنند با مادرشان در مورد رنگ موی دختر خاله جاری عمه خانم فرخ زمان خانم بحث و تحلیل علمی داشته باشند …

و در آخر نصیحتی برای شما دوست عزیز که ازدواج فرمودید:

 

هرکسی داد زن خویش طلاق به خدایی خداوند خر است

 

چون که با قیمت سکه امروز دیه از مهریه با صرفه تر است(هالو)

 

منبع: آَشیون

ولی در انتها به یک جمله بسنده میکنم :

در هر صورت پسر بودن یه چیز دیگر هست با تمام مشکلاتش .

و شاعر میفرماید:

پسرا شیرن مثل شمشیرن دخترا بادکنکن یه دست میزنی میترکن




ادامه مطلب

[ شنبه 90/6/5 ] [ 12:53 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]