سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنز در چت روم

یاد دارم که شبی در چت روم*****در اتاقی که بگفتندش شوم 
ناگهان دختر زیبا پر کی*****گشته بود شمع جماعت شبکی 
غمزه بسیار در ان روم چون کرد ***** بر دل پیر و جوان او خون کرد 
وصف خود را به چه نازی می گفت******* وب کمش را نتوان بازی مفت 
هرکسی در طلبش اهی زد***** جان خود بر سر سودایی زد 
هر کسی نامه عشقی می زد****هرکسی ناله هجری می کرد 
ان یکی گفت به من قول دادی*****دیگری نیست چو من پولداری 
ان یکی گفت که من دین دارم*****گول حرفت نخورم بیم دارم 
ان یکی گفت چو من مفلس نیست****گر بگردی چو منی مخلص نیست 
همه گفتند تو گر زیبایی*****پرده از چهره چرا ننمایی؟ 
عاقبت دختر چت روم بر خاست*****وب کمش باز نمود گر زیباست 
همه دیدند کچلی در انجاست*****هی همی خنده کند کی زیباست 
صورتش صورت خر را دارد****کله اش کله گر* را دارد 
هر کسی فحش و ندایی می گفت*****خنده و صوت و صدایی می گفت 
چون که شوریده شدم از چت روم***** بر همه خنده کنان گشتم گم 
(گر*:به معنای کچل)
شاعر هم ناشناس
(دوستان گرامی لطفا نظر بدهید)




ادامه مطلب

[ دوشنبه 90/6/14 ] [ 3:27 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]